برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر

ساخت وبلاگ

برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:45

همزمان با ولادت امام حسن عسگری کتاب غروب خورشیدکه به بررسی زندگی امام حسن عسگری (ع) می پردازد معرفی می گردد :امام حسن عسگری (ع) در هشتم ربیع‌الثانی سال 232 هـ در مدینه متولد شد. القاب مشهور آن حضرت: عسگری، سراج و ابن الرضا، و کنیة ایشان «ابومحمد» است. مدت امامت ایشان شش سال بود که در عصر زمام‌داری معتضد، مهتدی و معتمد عباسی سپری شد. ایشان سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی مسموم شد و به شهادت رسید. کتاب حاضر، از سری کتاب‌های «چهارده آفتاب»، با عنوان «غروب خورشید در سامرا» است که در آن به بررسی دوران زندگی امام حسن عسگری (ع) پرداخته شده است.نوشته شده توسط سحر فیضی در ساعت 13:39 | لینک  |  برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:45

بعضی کتاب‌ها را که دست می‌گیری دلت نمی‌خواهد آن را زمین بگذاری و تا تمام نکنی و سر کار شخصیت‌های قصه در نیاوری خیالت راحت نمی‌شود. حال دسته دیگری کتاب نیز هست که علاوه بر این بعد از اینکه تمام شد دلت نمی‌خواهد آن را به کسی بدهی و دوست داری کتاب را برای خودت نگه‌داری.رمان «عاشقی به سبک ون‌گوگ» اثر محمدرضا شرفی‌خبوشان، یکی از کتاب‌هایی است که ممکن است پس از روبرو شدن مخاطب با آن هرکس را به یک دلیل جذب کند. گزیده متن سگ انگار که جانی تازه گرفته باشد، دوباره زوزه کشید. توی ماشین، سیاهه دو نفر معلوم بود که انگار خیال پایین آمدن نداشتند. اگر می‌خواستند تا حالا آمده بودند پایین. چرا هر سه نفرشان درها را باز نکردند و نریختند یک‌باره پایین که بروند سراغ دخمه؟ چی گفته بود عبدالله پشت تلفن؟ گفته بود سرتیپ افتاده است توی چاه و مرده است؟ یا این که زنده است و بیایید که ببینیم چه کار باید بکنیم؟ نه، مثل این که نمی‌خواهند توی بلیزر، همان‌طور بمانند و منتظر گوریل بشوند. یک نفرشان در را باز کرده و آمده پایین. می‌خواهد سیگارش را آتش بزند. این انگار همانی است که دو شب پیش، از توی گل‌خانه دیدم؛ همان که مثل الآن، زیر سیگارش فندک می‌زد و خاموش می‌شد. حالا بی‌خیال سیگارش می‌شود و سرش را می‌کند از پنجره باز بلیزر تو و با یک نفر دیگر که توی ماشین نشسته است، صحبت می‌کند. این رمان که در جایزه ادبی جلال آل‌احم برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر...
ما را در سایت برگزاری جمع خوانی کتاب در مدرسه عترت شهرک امام حسین اسلامشهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : libshahriar بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 23:43